پسرش که شهید شد دلش سوخت آخه یادش رفته بود برای سیلی ای که تو بچگی بهش زده بود ، ازش عذرخواهی کنه با خودش گفت : جنازه ش رو که آوردن صورتشو می بوسم آوردنش ... ولی ... سر نداشتـــــ
بسم رب الشهدا والصديقين
سالهاست که جنگ پایان یافته ولی هنوز عطش شهادت بر لبهای خشک و ترک خورده ی بشر تازیانه می زند. آن زمان که دروازه های بهشت باز بود هر کس با حرفه ای خود را به آن باب می رساند و ما نسل سومی ها هم که دستمان در گیر صفر و یک است بابی را گشودیم تا جرعه ای را تا شهادت بنوشیم. افتخار ما اینست که سرباز ولایت فقیه هستیم هرچند دستمان خالیست اما دل های مان پر است از عشق به ولایت.